عشق خدمت یا عشق صندلی؟!

داشتم به این فکر میکردم که چرا حکم اینهمه فرماندار در استان مازندران زده میشه اما واکنش ساده ای دارن و میز خدمت رو برای خدمتی دیگه ترک میکنن اما ...

اما اگه قرار باشه در برخی مناطق مثلا شرق مازندران یه فرماندار عوض بشه مخصوصا از بهشهر، آقای فرماندار دست به دامن این و اون میشه و اگر در همین هنگام حکمش زده بشه و زمان تودیعش هم فرا برسه اونوقت ...

اونوقت سریعا یه زنگ به استاندار همسایه میزنه یه تماس شفاهی یا کتبی با دفتر ... می گیره تا یه کاری براش بکنن. اگه دفتر ... بهش بگه که بابا! اصلا به ما ربطی نداره. اونوقت حجت براش از این مسیر تمام میشه و میره سر وقت استاندار همسایه و استاندار همسایه هم زنگ میزنه به ...

استاندار همسایه هم زنگ میزنه به استاندار خودمون که آقا! عزیزم! جانم! این آقای فرماندار میخواد کار کنه خدمت کنه شما کوتاه بیا حکمشو لغو کن یا بهش وقت بده کارهاشو راست و ریست کنه، اونوقت ...

اونوقت حتی اگه فرماندار جدید هم حکم داشته باشه. این آقای فرماندار نمیخواد فرماندار سابق بشه، مگه زوره؟! و جلسه تودیع خودشو، خودش لغو میکنه! به همین راحتی و حالا نمیدونم مثل اون دفعه ...

مثل اوندفعه که خیلی گریه و زاری کرده بود تا بمونه. این دفعه هم خیلی گریه و زاری کرده یا نه. امروز که عکسشو داخل جلسه شورای شهر دیدم به نظر می اومد گریه کرده اما ...

اما صورت گریان یا خندانش و اصلا بودن یا نبودنش برای ما که فرقی نداره. قطعا برای خودش و یه چند نفری فرق میکنه. اگه میخواد واقعا خدمت کنه و از دستش برمی‌آد بسم‌الله. و اگه از دستش بر نمی‌آد و میخواد همینطور با گریه و زاری روی صندلی بشینه و عملکردش به جلسات بدون خروجی و چای و بیسکویت سلامت ختم بشه. بهتره خودش زودتر برای خودش جلسه تودیع بذاره و شیرینی بِده قبل از اینکه حکم نهایی بیاد.

فعلا ...

:: موضوعات مرتبط: فرهنگی، اجتماعی
:: برچسب‌ها: تغییر فرماندار, فرماندار بهشهر, عشق صندلی, آزاده بابانژاد