پلنگ صبح خیلی زود اومده بود بانک بزنه!
مردم با دوربین و سر و صدا آمدن
پلنگ پا به فرار گذاشت
نیروی انتظامی در پی مجرم فراری!
محیط زیست دنبال اسلحهی بیهوشی
ترافیک سنگین بود اول صبحی
آتشنشانی در فکر حل معما
"ایکییوسان" شلیک هوایی زد
پلنگ پناه گرفت
مأمور رفت ببینه پلنگ کجاست
پلنگ وحشیتر شد
اومد دنبال مأمور که ببینه کجاست!
با هم چشم در چشم شدن
یه گاز کوچولو گرفت
خواست به چند تای دیگه حمله کنه
مامور محیط زیست به پلنگ شلیک کرد
مجرم سرنگون شد
مردم شروعکردن به گرفتن عکس یادگاری
یکی اون وسط داد میزد "بکوشتنه"، "بمرده"
پلنگ با حضور باشکوه مردم قائمشهر تشییع شد!
حالا همه خونخواه پلنگ شدن
اینوسط، یه نفر التیماتوم داد!
یهعده استوری گذاشتن که تطهیر بشن
یه نفر داستان قدیمی "مینا و پلنگ" را احیا کرد!
بساط پرتقالفروش پهن است!
نویسنده: آزاده بابانژاد(پرنیان)
:: برچسبها: پلنگ قائمشهر, پلنگ سرگردان در قائمشهر, داستان پلنگ قائمشهر
پرنیان...برچسب : نویسنده : azade81o بازدید : 81