امروز 27 دیماه است، نزدیک ظهر بود که به مصلای ساری رسیدم. به اتاق خبرنگاران رفتیم اما از تلویزیون صحبتهای رهبری در نماز جمعه تهران در حال پخش بود، خبرنگاران به اتاق دیگری راهنمایی شدند تا بتوانند خطبههای امام جمعه ساری را بشنوند.... البته این هفته حاج آقا یوسفپور امام جمعه موقت حضور داشت.
یکی یکی بچهها آمدند، شوخیها تمام شد و نوبت خطبه دوم که رسید، حواسها را جمع کردیم تا مطالب را بنویسیم و تیتر خوبی هم بزنیم. بالاخره خطبهها تمام شد و تا نماز جمعه به پایان برسد خبر روی خروجی رسانهها رفت....
حالا نوبت راهپیمایی بود. علاقهای به این تجمعات ندارم. تنها برای تهیه خبر شرکت میکنم و آنچه را باید بنویسم و لازم میدانم بنویسم را حتماً مینویسم نه آنچه دلم میخواهد! گاهی اوقات چیزهایی میبینم و میشنوم که اگر منتشر کنم مشکلی را حل نمیکند و فقط برایم تجربه شده است که جز دردسر چیز دیگری ندارد و اصلاً میگذرم از این مسائل حتی اگر بدانم با انتشار آن سوژه خیلیها متشکر میشوند....
اساساً این راهپیماییهای پشت سر هم و به هر بهانهای را خستهکننده میدانم... هفته گذشته هم پس از نماز جمعه راهپیمایی داشتیم در محکومیت اقدامات آمریکا....
ولی چه بخواهم چه نخواهم، این راهپیماییها آنقدر تأثیرگذار است که یک خبرنگار را از آنسوی دنیا به ایران بکشاند و بخواهد عکسهایی بگیرد و شعارهایی بشنود که خیلی از آنها را باید برای خودش نگهدارد و خیلیها را کمارزش جلوه دهد....
آنقدر مهم هست که ائتلافهای ضد ایرانی را به هم نزدیکتر کند .... و آنقدر مهم هست که مردم یک کشور را حتی برای ساعتی کنار هم نگه دارد و یکصدا یک چیز را فریاد بزنند....
این راهپیماییها خوب یا بد، آنقدر مهم هست که یک خبرنگار را ولو اگر دلش هم نخواهد به صحنه بیاورد ... و ببیند پلاکاردهایی را که روی آنها نوشته شده است: "ما همچنان ایستادهایم"
کاش یکی از این راهپیماییها به ظهور منجی ختم شود ...
جمعهی این هفته هم تمام شد....
تا بعد ....
پرنیان...برچسب : نویسنده : azade81o بازدید : 124