یکی از شاعران خوش ذوق گرجیمحله بهشهر به نام "حاج خضر الیاسی گرجی" مخالفت خود با الحاق این روستا به شهر رستمکلا از توابع بخش مرکزی را به شعر درآورده است و میگوید:
چو باشد مستقلّ گرجیمحله/ شوند راضی همه اهل محله
تمام گرجیها هستند لایق/ به استقلال خود گردند فائق
که الحاق حقّ ما ضایع نماید/ فَتیر گردیم و بیمایع نماید
که با الحاق شویم تحقیر بسیار/ موافق نیستند گرجی در این کار
نظرخواهی شده بارها ز مردم/ ندارند این دو همسایه تفاهم....!!؟؟
طرف گفتگو رستم کلا است /چهار صد سالی او از ما جدا هست
دو روز دسته روی هستیم با هم / که تاسوعا و عاشورا محرّم
همی خواهیم جدا از هم بمانیم/ که قدر هم دگر بهتر بدانیم
تمام گرجی ها در انتظارند/ برای گرجی شهر ، روز می شمارند
همه گرجی محلّه هم عقیده/ که گرجی شهر ، خوش نام و جدیده
کنند درخواست ز فرماندار بهشهر/که گرجی ها جدا خواهند یک شهر
چو آمد « حجّتی » در این محلّه/ بگفت یک کشور است گرجی محله
که گرجی زورمند و پهلوان است/ که در انواع ورزش قهرمان است
که گرجی ها بسی شیرین زبانند/ چو زیبا و رئوف و مهربانند
که گرجی ها هنرمندان نابند/ هم از فنّ و سواد چون آفتابند
ندارد هیچ دهی اینقدر سرباز/ هزار رزمنده و سیصد تا جانباز
شهیدان محلّ پنجاه فزون است/ که ایران عزیز زنده به خون است
صفاهان دست گرجی اصفهان شد/ پس آن گه وصف آن نصف جهان شد
که گرجی ساخت سدّ عبّاس آباد/ عمارت چشمه و هم صفی آباد
که گرجی نقش در تاریخ دارد/ در آبادان ایران بیخ دارد
کند گرجی محلّه را گلستان/ نمونه بشود در طبرستان
بروخیل و محمد تسکی، میاند/ سه طائفه ، یکی هستند در این ده
چهارم طائفه ، آسیاب سر هستند/ برای گرجی ها نام آور هستند
همه دارند با هم انس و الفت/ ز بسیاری امور دارند وحدت
در استقلال گرجی پایدارند/ به یک دل یک صدا پیغام دارند
اگر یک بند شود نابود گرجی/ نخواهد غیر گرجی شهر تاجی
که خضرهم این یقین باشد برایش/ که گرجی شهر باشد به(بهترین)سرایش
تا بعد ...
پرنیان...برچسب : نویسنده : azade81o بازدید : 218